درباره فیلم بید مجنون + نقد آن

melikaaslafi

بیوگرافی ملیکا اسلافی

درباره فیلم بید مجنون + نقد آن

نویسنده و کارگردان : مجید مجیدی .

تهیه کننده : مجید مجیدی .

بازيگران: پرويز پرستويي، رويا تيموريان، آفرين عبيسي،

محمود بهرازنيا، شراره دولت آبادي، مليكا اسلافي، احمد جواهري و محمدرضا ناجي .

مدير فيلمبرداري: محمد داودي، محمود كلاري، بهرام بدخشاني .


تدوین: حسن حسندوست .


موسيقي: احمد پژمان .


مدير توليد: جواد نوروزبيگي .


طراح صحنه: بهزاد كزازي .


طراح لباس: ملك جهان خزاعي .


طراح گریم : سيدمحسن موسوي .


صدابردار: يدالله نجفي .


صداگذاري و تركيب صدا: محمدرضا دلپاك .


عكاس و فيلمبردار پشت صحنه: هاشم عطار .


زمان: 95 دقيقه .


تاریخ شروع فيلمبرداري: 28 بهمن 1382 - تهران .


تاریخ پايان فيلمبرداري: 22 مرداد - پاريس .


محصول: حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي .


کشور: ايران .


مشخصات: رنگي، ۳۵ ميليمتري .


عنوان این فیلم در ابتدا " بازگشت " بود که به " بید مجنون " تغییر نام داد .

فیلمبرداری این فیلم با مدیریت"محمود کلاری" در تهران ، لواسانات و بخشی از آن

در کشور فرانسه ، شهر پاریس انجا م پذیرفته است . همچنین تدوین "بید مجنون"

در استودیو روشنا و توسط حسن حسندوست انجام گرفته است . صدا برداری این

فیلم توسط یدالله نجفی و صداگذاری و میکس آن توسط محمدرضا دلپاک انجام شد.

بازیگرانی همچون پرویز پرستویی ، رویا تیموریان ، صغری عبیسی ، محمود بهزازنیا

و ملیکا اسلافی دراین فیلم نقش آفرینی میکنند. " بید مجنون " محصول سازمان

سینمایی سوره است . بيد مجنون ، پرطرفدارترين فيلم جشنواره بيست و سوم فجر،

در ۹ رشته نامزد دريافت سيمرغ شد و در نهايت چهار سيمرغ بلورين را به خود اختصاص داد .

اين فيلم سيمرغ بلورين بهترين صدابرداری (يدالله نجفی)، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش

اول مرد (پرويز پرستويی) سيمرغ بلورين بهترين کارگردانی (مجيد مجيدی) و نيز سيمرغ بلورين

بهترين فيلم از نگاه تماشاگران را دريافت کرد.

 

يوسف نابينا که به نظر میرسد دچار بيماری مهلکی است،برای معالجه چشمانش،با پشتيبانی

دايی ثروتمندش،راهی فرانسه میشود.در آنجا پزشکان، بيماریاش را خوش خيم و بیاهميت تشخيص

میدهند،درعين حال در میيابند که انگار راهی به بينايی يوسف وجود دارد.پس،چشمانش جراحی

و بينا میشوند.از اينجا فيلم رنگ ديگری میگيرد.يوسف،بی قرار و تشنه ديدن، تصاوير پاک و ناپاک

را با هم میبلعد.مجنون میشود و به سوی گناه میرود.بينايی اکنون رابطی شده که او آلودگیها و

زشتیها را ببيند. پس عطش ديوانهوار ديدن او را به سوی گناه میکشاند؛ تا آن که بار ديگر بيناييش

را از دست میدهد.در دنيای تاريکی او بار ديگر به درگاه خدا استغاثه و توبه میکند.مورچهای که گويی

قاصد بارگاه ملکوت است، آرامش را برای يوسف باز میآورد.

 


از موفق ترین صحنه های فیلم ، سکانسی از فیلم که پرستویی با اخمهایی درهم و جدی در

شلوغی خیابان رو به دوربین حرکت میکرد و به هرکسی که از روبه رو میآمد تنه میزد ، از دیگر

صحنههای خوب فیلم سکانسی بود که در آن مجیدی با استادی و مهارت خاصی هیجان و

استرس پرستویی را قبل از باز کردن باندهای چشماش نمایش داده بود . هر تماشاچی که

این فیلم را میبیند قطعا نمیتواند صحنهای را که در فرودگاه گرفته شده را فراموش کند .

بعد از 38 سال نابینایی پرستویی در جمع زیادی از آشنایانی قرار میگیرد که هیچ کدام

برایش آشنا نیستند . وقتی چشماش به دنبال زنش میگردد ، معمولا بر روی زنان زیبا

و خوش سیما مکث و زوم میکند . اما بهترین صحنهی فیلم نمایی بود که پرستویی

در هنگامی که نابینایاش برای بار دوم برمیگردد و دچار پریشانی و آشفتگی خاصی شده

از جلوی مغازهای ساعت فروشی رد میشود که صدها ساعت شماتهدار که هر کدام وقتی

را نشان میدادند و آونگهایشان هر کدام به ریتمی بود عبور میکند. این صحنه از فیلم ، آشفتگی

درونی پرستویی را به خوبی به تماشاچی منتقل میکند.

 


اکثر بینندگان فیلم بید مجنون بر این مطلب متفق القول هستند که پایانی فیلم پایانی ضعیف و

ناامید کننده بود . پایانی که اکثر تماشاچیان را با دلی ناراضی از جاهای خود بلند می کند و موجب تضعیف

، نقاط قوت ابتدایی فیلم می شود . با شروعی عرفانی و فلسفی ، این پایان جای بسی تعجب بود !!

 


بيد مجنون نمادي است از خفته اي كه بيدار مي شود و با به دست آوردن سيب آگاهي،

زندگي خود را تباه مي كند. همچون چوب درخت بيد كه زود تباه مي شود. روشنايي طلبي

درخت بيد، باعث مي شود كه به سوي بصيرت و بيداري قد بكشد و يوسف كه عاشق بيد

مجنون يا بيد بيدار است، همچون آدم ابوالبشر از بهشت كوچك خود كه در ابتداي داستان

فقط براي لحظه اي آرزوي ديدارش را داشت، طرد مي شود. نابينايي يوسف و زندگي آدم

در بهشت با هم در تقارن قرار دارند، به گونه اي كه كسب بينايي ديگر نعمتي نيست كه

يوسف از آن بهره مند شود. همچون گاز زدن سيبي كه به جاي دادن لذت جاودانه، رنجي

ابدي براي نسل بشر به ارمغان مي آورد. دوران نابينايي يوسف كه زندگي مفيد او را در

بر مي گيرد، روزگار خوشبختي اوست. خوشبختي يعني قدر داشته ها را دانستن. اما

يوسف در دوران بينايي چشم، بينايي درونش را از دست مي دهد، به طوري كه چشم

هاي او مانع يافتن راه هاي از پيش رفته مي شود. چشم هاي او به جاي اينكه او را در

كمال طلبي ياري دهند، سد راه او مي شوند و به قولي: «ز دست ديده و دل هر دو

فرياد، كه هر چه ديده بيند دل كند ياد» چشم هاي يوسف او را به ديدار چهره هاي

زيبا مي برند و به پشت ويترين ها و بيدار كردن هوس هاي خفته.


داستان بيد مجنون از اسطوره هايش فراروي مي كند و يوسف را تازه پس از بينايي چشم به چاه

مي اندازد و گم گشته مي كند. برادران يوسف، همان چشمان او هستند كه دل او را كور

فيلم با زبان سمبل هاي تصويري، اسطوره اي و ادبي با مخاطب به گفت و گو مي پردازد

و داستان را به پيش مي برد. ورود يوسف به كارخانه ريخته گري، تلنگري است به او كه

گل هر كس به گونه اي سرشته شده است، اما يوسف از درك نشانه ها ناتوان مي ماند.

جرقه اي بر پيراهن او مي جهد كه اين خود نشانه ديگري است دال بر اينكه «بر آتش همچو

خار خشك سوزي، اگر چشم خرد را باز دوزي» (فرخي) اما اين نشانه نيز از چشمان به ظاهر

بيناي يوسف پنهان مي ماند و در انتها همچون خار خشكي مي سوزد. مورچه نماد ديگري است

كه بينايي يوسف را به او هشدار مي دهد. اما يوسف تنها به ديدن مورچه اكتفا مي كند و از دال

به مدلول مي رود. با ديدن مورچه درمي يابد كه مي بيند. اما حضور مورچه او را به تفكر برنمي انگيزد.

مورچه فرصت كوچكي است كه بايد باري را به مقصد برساند و يوسف اگر سليمان وار با زبان مورچه

آشنا مي بود، فرصت هايش را غنيمت مي شمرد. اما نه تنها موقعيت هاي پيشين خود را از دست

مي دهد، توانايي هايش را نيز فراموش مي كند، به طوري كه ديگر حتا قدرت خواندن و نوشتن به

سبك نابينايان و حتا قدرت راه رفتن و راه يافتن پيشين خود را از دست مي دهد. در انتهاي فيلم

دوباره همان مورچه بر روي نامه يوسف نابينا ظاهر مي شود و همچنان باري را به سويي مي برد.

باري كه يوسف به زمين گذاشته و اكنون چنان گم گشته بود كه توان بازگشت به كنعانش نبود.

 

 

لطفا نظراتتون رو درباره این فیلم برام بگذارید ممنون ...

 


 


[ یک شنبه 22 دی 1388برچسب:,

] [ 19:59 ] [ melika aslafi ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه